معنی قربانی شدن، فدا کردن، کشته شده، فدایی, معنی قربانی شدن، فدا کردن، کشته شده، فدایی, معنی rcfاjd abj، tbا lcbj، laتi abi، tbاdd, معنی اصطلاح قربانی شدن، فدا کردن، کشته شده، فدایی, معادل قربانی شدن، فدا کردن، کشته شده، فدایی, قربانی شدن، فدا کردن، کشته شده، فدایی چی میشه؟, قربانی شدن، فدا کردن، کشته شده، فدایی یعنی چی؟, قربانی شدن، فدا کردن، کشته شده، فدایی synonym, قربانی شدن، فدا کردن، کشته شده، فدایی definition,